جدول جو
جدول جو

معنی ریش بلخی - جستجوی لغت در جدول جو

ریش بلخی
(شِ بَ)
قرحه که از بثره ها باشد که بهم پیوسته باشد و صدید از وی همی پالاید آن را ریش بلخی گویند و این ریش به رباط دهستان که نزدیک گرگان است بسیار تولد کند، آنجا آن را سناکر گویند و به بلخ و نواحی آن پشه گزیدگی گویند. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به تاریخ بیهق ابن فندق ص 30 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ لَ)
دارای ریشی بلند و دراز. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
آنکه ریش تنک و نوک تیز دارد مثل ریش بز
لغت نامه دهخدا
دوشاخه ی چوبی درخیش جهت تنظیم شخم، وسیله ای در گاوآهن برای
فرهنگ گویش مازندرانی